ღ❤احساس دلتنگی❤ღ

هر چه می خواهد دل تنگت بگو

ღ❤احساس دلتنگی❤ღ

هر چه می خواهد دل تنگت بگو

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۶۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تفسیر نور» ثبت شده است

ختم قرآن 193

شنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۷، ۰۸:۰۰ ق.ظ

سلام علیکم

صبح همگی پر از عطر نرگس و یاس :)





" بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

وَ لَا تَأْکُلُوا أَمْوَالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَاطِلِ وَ تُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُکَّامِ لِتَأْکُلُوا فَرِیقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (188) "


" اموال یکدیگر را به ناحق نخورید و با دادن رشوه به قاضی، مال مردم را از راه گناه نخورید درحالی که شما می‌دانید (این کار حرام است). (188) "










--------------

قسمتی از تفسیر این آیه در تفسیر نور:

+ مراد از «أَمْوالِ النَّاسِ‌» هم اموال عمومى است و هم اموال خصوصى. علاوه بر آنکه رشوه براى گرفتن حقوق غیرمالىِ مردم نیز ممنوع است.

+ رشوه، یکى از گناهان بزرگى است که مفاسد اجتماعى متعدّدى را به دنبال دارد، از جمله:

  • حذف عدالت، یأس و ناامیدى ضعفا، جرأت و جسارت اقویا، فساد و تباهى حاکم و قاضى، از بین رفتن اعتماد عمومى.

+ با توجّه به این آثار و عوارض منفى، در روایات شدیداً از این عمل انتقاد شده است؛

  • امام صادق(علیه السلام) رشوه را در حد کفر به خدا مى‌داند.
  • رسول اکرم(صلى الله علیه و آله و سلم) رشوه دهنده و گیرنده و واسطه را لعنت کرد و فرمود: بوى بهشت به صاحب رشوه نمى‌رسد. «بحار، ج 104، ص 274»
  • در حدیث دیگر مى‌خوانیم: هر حاکمى که نسبت به گرفتارى‌هاى مردم بى‌تفاوت باشد، خداوند لطفش را نسبت به او مى‌پوشاند و اگر هدیه قبول کند تا کار مردم را انجام دهد، در زنجیر است و اگر رشوه بگیرد، مشرک مى‌باشد. «وسائل، ج 12، ص 63»
  • حضرت على(علیه السلام) رشوه گیرنده را از حقّ ولایت محروم مى‌داند. «نهج‌البلاغه، خطبه 131» همچنین فرمودند: هیچ گروهى گرفتار رشوه نشدند، مگر آنکه گرفتار ترس و اضطراب و نگرانى شدند! «نهج‌الفصاحه، ح 2693»

+ مالکیّت باید از راه صحیح باشد. مانند: حیازت، تجارت، زراعت، صنعت، ارث، هدیه، امثال آن، ولى تصرف از طریق باطل و رشوه ایجاد مالکیّت نمى‌کند. «لا تَأْکُلُوا اموال الناس‌ بِالْباطِلِ»

+ جامعه در حکم یک پیکر واحد است. «بَیْنَکُمْ، أَمْوالَکُمْ»

+ رشوه، حرام است و انسان حقّ ندارد براى تصاحب اموال مردم رشوه دهد. «تُدْلُوا بِها إِلَى الْحُکَّامِ لِتَأْکُلُوا فَرِیقاً مِنْ أَمْوالِ النَّاسِ»

+ اسلام، مردم را مالک اموالشان مى‌داند. «أَمْوالِ النَّاسِ»

+ لغزش‌هاى آگاهانه خطرناک است. «وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»

  • گلاره خانوم

ختم قرآن 192

جمعه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۷، ۰۸:۰۰ ق.ظ

سلام علیکم

صبح همگی پر از نشاط و آرامش :)





" بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَةَ الصِّیَامِ الرَّفَثُ إِلَىٰ نِسَائِکُمْ ۚ هُنَّ لِبَاسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ ۗ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکُمْ کُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَکُمْ فَتَابَ عَلَیْکُمْ وَ عَفَا عَنْکُمْ ۖ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَ ابْتَغُوا مَا کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ ۚ وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّىٰ یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ۖ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّیَامَ إِلَى اللَّیْلِ ۚ وَ لَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَ أَنْتُمْ عَاکِفُونَ فِی الْمَسَاجِدِ ۗ تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا ۗ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ (187) "


" (ای مسلمانان) در شب‌های ماه رمضان نزدیکی با همسرانتان، بر شما حلال گردید (زیرا) آن‌ها لباس عفت برای شما (مردان) هستند و شما نیز لباس عفاف برای همسرانتان هستید (بنابراین شما مردان و زنان مسلمان با پوشیدن لباس عفت، نیازهای مشروع جنسی یکدیگر را برطرف می‌نمایید، و از طرفی به خاطر اینکه) خداوند می‌دانست (بعضی از شما مسلمانان در شب‌های ماه رمضان نافرمانی، در واقع) به خودتان خیانت می‌کنید (بنابراین خداوند به شما توجه کرد) و توبه شما را پذیرفت (و نافرمانی) شما را بخشید، پس (حالا که خداوند برای شما تخفیف قائل شد و این عمل را حلال گردانید) حالا می‌توانید با همسرانتان (در شب‌های ماه رمضان) نزدیکی کنید و در پی چیزی باشید که خداوند (از حلال) بر شما مقرر کرده است.

(در شب‌های ماه رمضان) بخورید و بیاشامید تا اینکه رشته سفیدِ صبح از رشته سیاهِ شب برای شما آشکار گردد (یعنی از اذان مغرب تا اذان صبح می‌توانید بخورید و بیاشامید) و سپس روزه را (از اذان صبح) تا اول شب (تا اذان مغرب ادامه دهید و) به اتمام رسانید و تا زمانی که در مساجد درحال اعتکاف هستید (در شب‌های اعتکاف نمی‌توانید) با همسرانتان نزدیکی کنید. (این احکامی که گفته شد، مقرارت و) «مرزهای الهی» است، پس (به قصد تجاوز) به حریم (و قانون) الهی نزدیک نشوید. خداوند آیات (و دستوراتش) را این‌گونه برای مردم بیان می‌کند تا اهل تقوا شوند. (187) "










--------------

قسمتی از تفسیر این آیه در تفسیر نور:

+ در آغاز اسلام، در شب و روز ماه رمضان، آمیزش با همسر ممنوع بود و همچنین در ساعت معیّنى از شب مى‌توانستند افطار کنند و اگر روزه‌دار خوابش مى‌گرفت بعد از بیدارى حقّ غذا خوردن نداشت. برخى مسلمانان علیرغم ممنوع بودن آمیزش جنسى این کار را انجام مى‌دادند، ولى برخى دیگر با وجود زحمت و سختى، از خوردن در شب بعد از بیدارى خوددارى مى‌کردند. یکى از یاران پیامبر به نام مطعم‌بن جبیر هنگام افطار به علّت دیر حاضر شدن غذا خوابش برد، وقتى بیدار شد گفت: من دیگر حقّ غذا خوردن ندارم و فردا را بدون غذا روزه گرفت و براى کندن خندق اطراف مدینه حاضر شد. در بین کار به علّت شدّت ضعف از حال رفت و بیهوش شد. پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم) بسیار متأثّر شد و این آیه نازل گردید که غذا خوردن تا طلوع فجر آزاد است و آمیزش با همسران در شب‌هاى ماه رمضان مانع ندارد.

+ در تشبیه همسر به لباس، نکات و لطایف بسیارى نهفته است:

1. لباس باید در طرح و رنگ و جنس مناسب انسان باشد، همسر نیز باید کفو انسان و متناسب با فکر و فرهنگ و شخصیّت انسان باشد.

2. لباس مایه‌ زینت و آرامش است، همسر و فرزند نیز مایه‌ زینت و آرامش خانواده‌اند.

3. لباس عیوب انسان را مى‌پوشاند، هریک از زن و مرد نیز باید عیوب و نارسایى‌هاى یکدیگر را بپوشانند.

4. لباس انسان را از سرما و گرما حفظ مى‌کند، وجود همسر نیز کانون خانواده را گرم و زندگى را از سردى مى‌رهاند.

5. دورى از لباس، مایه‌ رسوایى است، دورى از ازدواج و همسر نیز گاهى سبب انحراف و رسوایى انسان مى‌گردد.

6. در هواى سرد لباس ضخیم و در هواى گرم لباس نازک استفاده مى‌شود، هر یک از دو همسر نیز باید اخلاق و رفتار خود را متناسب با نیاز روحى طرف مقابل تنظیم کند؛ اگر مرد عصبانى است، زن با لطافت با او برخورد کند و اگر زن خسته است، مرد با او مدارا کند.

7. انسان باید لباس خود را از آلودگى حفظ کند، هر یک از دو همسر نیز باید دیگرى را از آلوده شدن به گناه حفظ نماید.

+ تخفیف و آسان‌گیرى در احکام، از ویژگى‌هاى دین اسلام است. «أُحِلَّ لَکُمْ»

+ رعایت ادب در سخن، از ویژگى‌هاى قرآن است. «رفث» به معناى سخن گفتن پیرامون مسائل زناشویى است که در آیه به کنایه از آمیزش آمده است.

+ هر کجا خواستید راهى را ببندید، یک راه مشروع را باز بگذارید. چون خداوند در روز رمضان، آمیزش را ممنوع مى‌کند، لذا در شب آن را مجاز مى‌شمرد. «1» «أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ»

+ عبادتِ روز و لذّت مشروع شب، نشانه‌ جامعیّت دین است. در یک آیه، هم احکام روزه و هم مسائل زناشویى آمده است. «أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ إِلى‌ نِسائِکُمْ»

+ اسلام به نیازهاى طبیعى توجّه کامل دارد. «الرَّفَثُ إِلى‌ نِسائِکُمْ»

+ نیاز زن و مرد به یکدیگر، دو طرفه است و هریک براى پوشش نیازهاى طبیعى خود به دیگرى نیازمند است. «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ»

+ خداوند از جزئیات کارهاى انسان آگاه است. «عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکُمْ»

+ انسان، جایزالخطا و غریزه جنسى در او قوى است. «کُنْتُمْ تَخْتانُونَ أَنْفُسَکُمْ»

+ ترک فرمان خدا، خیانت و ظلمى است به خود ما. «تَخْتانُونَ أَنْفُسَکُمْ»

+ در آمیزش و فرزند خواهى، براى خداوند تکلیف معیّن نکنید که پسر باشد یا دختر. «وَ ابْتَغُوا ما کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ»

+ حتّى آمیزش جنسى باید هدفدار باشد. «وَ ابْتَغُوا ما کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ»

+ معیار احکام اسلامى، معیارهاى عمومى، طبیعى و ساده است. پیدا شدن سپیده‌ صبح یا تاریکى شب را، هرکس در هر کجا باشد مى‌تواند بفهمد. «یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الْأَسْوَدِ»

+ نقش زمان‌بندى را در عبادات فراموش نکنیم. «أَتِمُّوا الصِّیامَ إِلَى اللَّیْلِ»

+ اعتکاف، سکونت در مسجد است، مشروط به روزه گرفتن. «عاکِفُونَ فِی الْمَساجِدِ»

+ پیشگیرى از گناه لازم است. قرآن مى‌فرماید: به گناه نزدیک نشوید. چون نزدیک شدن به گناه همان و افتادن در آن همان. «فَلا تَقْرَبُوها»

+ تقوا، فلسفه‌ احکام الهى است. روزه براى تقواست، آمیزش جنسى مشروع نیز براى تقواست. «لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ»

+ عمل به دستورات الهى، بستر رشد و تقوا مى‌باشد. «لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ»



گ.ن:

+ فکر نکنم منظور از جایزالخطا بودن یعنی انسان اجازه ای برای خطا کردن داره، بلکه منظور ممکن الخطا بودنه انسانه :)
  • گلاره خانوم

ختم قرآن 191

پنجشنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۷، ۰۸:۰۰ ق.ظ

سلام علیکم

صبح همگی پر از حس شادی و لبخند :)





" بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

وَ إِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ ۖ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ (186) "


" (ای پیامبر) هرگاه بندگانم درباره من از تو سوال می‌کنند (در جواب آن‌ها بگو:) من نزدیکم و دعای دعاکننده را قبول می‌کنم (به شرط آنکه آنان نیز) فرمان مرا بپذیرند (و از من اطاعت کنند) و به من ایمان داشته باشند تا اینکه به راه حق هدایت یابند. (186) "










--------------

قسمتی از تفسیر این آیه در تفسیر نور:

+ دعاکننده، آن‌چنان مورد محبّت پروردگار قرار دارد که در این آیه، هفت مرتبه خداوند تعبیر خودم را براى لطف به او بکار برده است: اگر بندگان خودم درباره خودم پرسیدند، به آنان بگو: من خودم به آنان نزدیک هستم و هرگاه خودم را بخوانند، خودم دعاهاى آنان را مستجاب مى‌کنم، پس به خودم ایمان بیاورند و دعوت خودم را اجابت کنند. این ارتباط محبّت‌آمیز در صورتى است که انسان بخواهد با خداوند مناجات کند.

+ دعا کردن، همراه و همرنگ شدن با کلّ هستى است. طبق آیات، تمام هستى در تسبیح و قنوتند؛ «کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ» «بقره/116» و تمام موجودات به درگاه او اظهار نیاز دارند؛ «یَسْئَلُهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» «الرحمن/29» پس ما نیز از او درخواست کنیم تا وصله ناهمگون هستى نباشیم.

+ قرآن درباره دعا سفارشاتى دارد، از آن جمله:

1. دعا و درخواست باید خالصانه باشد. «فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ» «غافر/14»

2. با ترس و امید همراه باشد. «وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً» «1»

3. با تضرّع و در پنهانى صورت بگیرد. «ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً» «اعراف/55»

4. با ندا و خواندنى مخفى همراه باشد. «إِذْ نادى‌ رَبَّهُ نِداءً خَفِیًّا» «مریم/3»

+ سؤال: چرا گاهى دعاى ما مستجاب نمى‌شود؟

پاسخ: عدم استجابت دعاى ما به خاطر شرک یا جهل ماست. در تفسیر المیزان مى‌خوانیم که خداوند در این آیه مى‌فرماید: «أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ» خودم اجابت مى‌کنم دعا کننده‌اى را که فقط مرا بخواند و با اخلاص تمام، از من طلب خیر کند. پس اگر دعا مستجاب نشد، یا به جهت آن است که ما از خداوند خیر نخواسته‌ایم، و در واقع براى ما شرّ بوده و یا اگر واقعاً خیر بوده، خالصانه و صادقانه از خداوند درخواست نکرده‌ایم و همراه با استمداد از غیر بوده است. و یا اینکه استجابت درخواست ما، به مصلحت ما نباشد که به فرموده روایات، در این صورت به جاى آن بلایى از ما دور مى‌شود ویا براى آینده ما یا نسل ما ذخیره مى‌شود و یا در آخرت جبران مى‌گردد.

+ معناى دعا، ترک کسب و کار نیست، بلکه توکّل به خداوند همراه با تلاش است. لذا در حدیث مى‌خوانیم: دعاى بیکار مستجاب نمى‌شود.

+ شاید قرار گرفتن آیه‌ دعا در میان آیات روزه به خاطر تناسب بیشترى است که ماه خدا با دعا دارد.

+ سؤال: با اینکه کارهاى خداوند قانون‌مند و براساس عوامل و سنّت‌هاى ثابت است، پس دعا چه نقشى دارد؟

پاسخ: همان‌گونه که انسان در سفر، حکم نماز و روزه‌اش غیر از انسان در وطن است، انسان‌ دعاکننده با انسان غافل از خدا متفاوت هستند و سنّت خداوند لطف به اوّلى است، نه دوّمى. آرى، دعا و گفتگو با خداوند، ظرفیّت انسان را براى دریافت الطاف الهى بیشتر مى‌کند. همان‌گونه که توسل و زیارت اولیاى خدا، شرایط انسان را عوض مى‌کند. چنانکه اگر کودکى همراه پدر به مهمانى رود، دریافت محبّتش بیش از آن خواهد بود که تنها برود.

+ بنابراین دعا، زیارت و توسل، سبب تغییر شرایط است، نه برهم‌زدن سنّت‌هاى قطعى الهى.

+ درباره نزدیکى خدا به انسان، فیض کاشانى(قدس سره) مى‌گوید:

گفتم که روى خوبت، از ما چرا نهان است‌

گفتا تو خود حجابى ورنه رخم عیان است‌

گفتم فراق تا کى، گفتا که تا تو هستى‌

گفتم نفس همین است، گفتا سخن همان است‌

+ دعا در هرجا و در هر وقت که باشد، مفید است. چون خداوند مى‌فرماید: من نزدیک هستم. «فَإِنِّی قَرِیبٌ» آنچه از اوقات مخصوصه، یا اماکن مقدّسه براى دعا مطرح شده براى فضیلت است.

+ خداوند به ما نزدیک است، ولى ما چطور؟ اگر گاهى قهر او دامن ما رامى‌گیرد، به خاطر دورى ما از خداوند است که در اثر گناهان مى‌باشد. «فَإِنِّی قَرِیبٌ»

+ استجابت خداوند دائمى است، نه موسمى. «اجیب» نشانه‌ دوام است.

+ با آنکه خدا همه چیز را مى‌داند، امّا دعا کردن وظیفه‌ ماست. «فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی»

+ دعا آنگاه به اجابت مى‌رسد که همراه با ایمان باشد. «وَ لْیُؤْمِنُوا بِی»

+ دعا، وسیله‌ رشد و هدایت است. «لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ»

  • گلاره خانوم

ختم قرآن 190

سه شنبه, ۸ خرداد ۱۳۹۷، ۰۸:۰۰ ق.ظ

سلام علیکم

صبح همگی بخیر و پر برکت :)





" بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَ بَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَىٰ وَ الْفُرْقَانِ ۚ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ ۖ وَ مَنْ کَانَ مَرِیضًا أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ ۗ یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَاکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ (185) "


" ماه (مبارک) رمضان ماهی است که «قرآن» در آن ماه نازل شده است.

«کتاب قرآن» راهنما و هدایت‌کننده مردم است و دارای دلایل روشن برای هدایت بوده و (وسیله) تشخیص حق از باطل است.

هرکس (هلال) ماه رمضان را مشاهده کرد (و در وطن خود بود) باید روزه بگیرد و هرکس (در ماه مبارک رمضان) مریض یا مسافر باشد (و نتواند روزه بگیرد) به جای آن، در روزهای دیگری (غیر از ماه رمضان، باید قضای آن روزه‌ها را بگیرد).

خداوند برای شما آسانی را می‌خواهد و هرگز برای شما سختی نمی‌خواهد و (خداوند می‌خواهد با گرفتن قضای روزه، سی روز ماه رمضان را) کامل کنید (بنابراین وظیفه شما بندگان این است که) به خاطر هدایت‌هایی که خداوند نموده، باید خداوند را بزرگ بدارید و نسبت به او شکرگزار باشید. (185) "










--------------

قسمتی از تفسیر این آیه در تفسیر نور:

+ «رمضان» از ماده «رَمض» به معناى سوزاندن است. البتّه سوزاندنى که دود و خاکستر به همراه نداشته باشد. وجه تسمیه این ماه از آن روست که در ماه رمضان، گناهان انسان سوزانده مى‌شود.

+ اسلام دین آسان و بناى آن بر سهولت و عدم‌ سخت‌گیرى است. هر کس مریض یا مسافر بود روزه نگیرد و قضاى آن را انجام دهد. اگر وضو گرفتن مشکل است، تیمّم را جایگزین مى‌کند. اگر ایستادن در نماز مشکل است، اجازه‌ نشسته نماز خواندن را مى‌دهد. که این قانون به نام «قاعده لاحرج» در فقه مشهور است.

+ در رمضان، مؤمنان با کارت‌ «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ» به میهمانى خداوند دعوت شده‌اند، و این میهمانى ویژگى‌هایى دارد:

1- میزبان، خداوند است و میهمانان را شخصاً دعوت کرده است.

2- وسیله پذیرایى، شب قدر، نزول قرآن، فرود آمدن فرشتگان، استجابت دعا، لطافت روح، و دورى از دوزخ است.

3- زمان پذیرایى، ماه رمضان است که به گفته‌ روایات، اوّل آن رحمت، وسط آن مغفرت و آخر آن پاداش است.

4- چگونگى پذیرایى، شب قدر به گونه‌اى است که در آن نیاز یک سال میهمانان تأمین مى‌شود و زمین با نزول فرشتگان در شب قدر مزیّن مى‌گردد.

5- غذاى این ماه، غذاى روح است که براى رشد معنوى لازم است، نه غذاى جسم. لطف غذاى این مهمانى، آیات قرآن است که تلاوت یک آیه آن در ماه رمضان همچون تلاوت تمام قرآن در ماه‌هاى دیگر است.

+ آداب مهمانى‌

+ شرط حضور در این مهمانى، فقط تحمّل گرسنگى نیست. در حدیث آمده است: آن کس که از اطاعت رهبران آسمانى، سرباز زند و یا در مسائل خانوادگى و شخصى با همسر خود بدرفتار و نامهربان باشد و یا از تأمین خواسته‌هاى مشروع او خوددارى کند و یا والدین از او ناراضى باشند، روزه او قبول نیست و شرایط این ضیافت را به جاى نیاورده است.

+ روزه گرچه فوائد و منافع طبّى از قبیل دفع و برطرف شدن مواد زاید بدن در اثر گرسنگى را دارد، امّا سحرخیزى و لطافت روح و استجابت دعا در ماه رمضان چیز دیگرى است و محروم واقعى کسى است که از این همه خیر و برکت محروم باشد.

+ ارزش رمضان، به نزول قرآن است. ارزش انسان‌ها نیز مى‌تواند به مقدارى باشد که قرآن در آنها نفوذ کرده باشد. «الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ»

+ وجوب روزه، بعد از یقین به حلول ماه رمضان است. «فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ»

+ قضاى روزه بر مریض و مسافر واجب است. «فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ»

+ روزه‌ قضا، مشروط به زمان خاصّى نیست. «أَیَّامٍ أُخَرَ»

+ احکام خداوند بر اساس آسانى و مطابق طاقت انسان است. «یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ»

+ عسر و حرج، واجبات را از دوش انسان برمى‌دارد. «لا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ»

+ روزه‌ قضا باید به تعداد روزهایى باشد که عذر داشته است. «لِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ»

+ هدایت و توفیق انجام عبادات، از طرف خداست. تکبیر، نشان بزرگداشت‌ خدا و عدم توجّه به خود و دیگران است. «لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلى‌ ما هَداکُمْ»

+ روزه، زمینه‌ساز هدایت انسان و سپاسگزارى اوست. «لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلى‌ ما هَداکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»

  • گلاره خانوم

ختم قرآن 189

دوشنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۷، ۰۸:۰۰ ق.ظ

سلام علیکم

صبح همگی پر از انرژی مثبت و حس زندگی :)





" بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

أَیَّامًا مَعْدُودَاتٍ ۚ فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ مَرِیضًا أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ ۚ وَ عَلَى الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَةٌ طَعَامُ مِسْکِینٍ ۖ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْرًا فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ ۚ وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ ۖ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (184) "


" (روزه گرفتن در) روزهای معین و محدود (برای شما مقرر شده است) و هرکس از شما (در ماه رمضان) مریض یا مسافر باشد به تعداد آن (روزها، باید) روزهای دیگری را (بعد از ماه رمضان روزه بگیرد) و همچنین برای کسانی که روزه گرفتن برای‌شان طاقت‌فرسا است عوض آن باید مسکین را طعام بدهند و هرکس کار خیری را (از روی اطاعت الهی) انجام دهد برای او بهتر است اگر بدانید. (184) "










--------------

قسمتی از تفسیر این آیه در تفسیر نور:

+ تسلیم فرمان خدا بودن، ارزش است. اگر دستور روزه گرفتن داد، باید روزه گرفت و اگر حکم به افطار کرد، باید روزه را شکست.

+ در مجمع‌البیان آمده است: گروهى از اصحاب پیامبر حتّى در حال سفر روزه گرفته و مایل نبودند که روزه خود را بشکنند. رسول اکرم(صلى الله علیه و آله و سلم) آنان را گناهکار خواندند.

+ به هر حال اگر مسافر یا مریضى روزه گرفت، روزه‌اش باطل و باید قضاى آن‌را به جا آورد. «تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 164»

+ امام صادق(علیه السلام) فرمودند: حتّى اگر مادرى نسبت به شیر کودک یا جنین نگرانى داشت، باید روزه خود را افطار نماید و این نشانه‌ رأفت خداوند است. «تفسیر برهان، ج 1، ص 182»

+ اسلام براى هر فرد در هر شرایطى، قانون مناسب دارد. در این آیه، حکم مسافران، بیماران و سالمندان بیان شده است. «فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً أَوْ عَلى‌ سَفَرٍ»

+ شرایط نباید فلسفه کلّى حکم و آثار و منافع آن‌را تماماً از بین ببرد. اگر انسان مریض یا مسافر در شرایطى نمى‌تواند روزه بگیرد، باید در ایام دیگرى قضا کند تا از منافع روزه برخوردار شود. «فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ»

+ قصد سفر، به تنهایى مانع روزه نیست، در سفر بودن لازم است. «عَلى‌ سَفَرٍ»

+ قضاى روزه، زمان خاصّى ندارد. «فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ»

+ توانایى، شرط تکلیف است. «عَلَى الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ»

+ تغذیه‌ فقرا، در متن احکام جاسازى شده است. «طَعامُ مِسْکِینٍ»

+ عباداتى سبب رشد و قرب بیشتر است که با علاقه و رغبت باشد. «فَمَنْ تَطَوَّعَ»

+ دستورات الهى بگونه‌اى است که حداقل را بر همه واجب کرده است و بیش از آن را به اختیار انسان مى‌گذارد. در این آیه سیر کردن یک گرسنه واجب، ولى بیش از آن به عنوان عمل مستحبّى در اختیار خود انسان است. «فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ»

+ انجام دستورات خداوند، آثار خوبى دارد که به خود انسان باز مى‌گردد نه خدا. «أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ»

  • گلاره خانوم

ختم قرآن 188

يكشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۷، ۰۸:۰۰ ق.ظ

سلام علیکم

صبح همگی پر از نور و زیبایی :)





" بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (183) "


" ای مومنین (فرمان) روزه گرفتن بر شما نوشته شده است همان‌گونه که بر (ملت‌های) قبل از شما نوشته شده بود، (فایده این دستور الهی این است که) شاید شما (با اطاعت از این فرمان الهی) به مقام تقوا برسید. (183) "










--------------

قسمتی از تفسیر این آیه در تفسیر نور:

+ تقوا، به معناى خویشتن دارى از گناه است. بیشتر گناهان، از دو ریشه غضب و شهوت سرچشمه مى‌گیرند و روزه، جلوى تندى‌هاى این دو غریزه را مى‌گیرد و لذا سبب کاهش فساد و افزایش تقواست. «کافى، ج 2، ص 18»

+ آثار و برکات روزه‌

+ تقوا و خداترسى، در ظاهر و باطن، مهم‌ترین اثر روزه است. روزه، یگانه عبادت مخفى است. نماز، حج، جهاد، زکات و خمس را مردم مى‌بینند، امّا روزه دیدنى نیست. روزه، اراده انسان را تقویت مى‌کند. روزه، باعث تقویت عاطفه است. کسى که یک ماه مزه‌ گرسنگى را چشید، درد آشنا مى‌شود و رنج گرسنگان را احساس و درک مى‌کند. روزه‌ مردمان عادّى، همان خوددارى از نان و آب و همسر است، امّا در روزه خواص علاوه بر اجتناب از مفطرات، اجتناب از گناهان نیز لازم است، و روزه‌ خاصّ‌الخاص علاوه بر اجتناب از مفطرات و پرهیز از گناهان، خالى بودن دل از غیر خداست. «تفسیر روح‌البیان» روزه، انسان را شبیه فرشتگان مى‌کند، فرشتگانى که از خوردن و آشامیدن و شهوت دورند. «صاحب جواهر، نقل از آیةاللَّه جوادى»

+ اهمیّت روزه به قدرى است که در روایات پاداش بسیارى از عبادات را همچون پاداش روزه دانسته‌اند. «کافى، ج 2، ص 100» هرچند که روزه بر امّت‌هاى پیشین نیز واجب بوده، ولى روزه‌ ماه رمضان، مخصوص انبیا بوده است و در امّت اسلامى، روزه رمضان بر همه واجب شده است. «تفسیر نورالثقلین»

+ رسول‌خدا(صلى الله علیه و آله و سلم) که فرمود: براى هر چیز زکاتى است و زکات بدن‌ها، روزه است. «بحار، ج 69، ص 380»

+ خطابِ زیبا، گامى براى تأثیر گذارى پیام است. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا»

+ در حدیثى از تفسیر مجمع‌البیان مى‌خوانیم: لذّت خطاب‌ «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» سختى روزه را آسان مى‌کند. اگر والدین بخواهند که فرزندشان به سخنان‌شان گوش دهند، باید آنان را زیبا صدا زنند.

+ از شیوه‌هاى تبلیغ آن است که دستورات مشکل، آسان جلوه داده شود. این آیه مى‌فرماید: فرمان روزه مختص شما مسلمانان نیست، در امّت‌هاى پیشین نیز این قانون بوده است. و عمل به دستورى که براى همه امّت‌ها بوده، آسان‌تر از دستورى است که تنها براى یک گروه باشد. «کَما کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ»

+ قرآن، فلسفه بعضى احکام همچون روزه را بیان داشته است. زیرا اگر مردم نتیجه‌ کارى را بدانند، در انجام آن نشاط بیشترى از خود نشان مى‌دهند. «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»

  • گلاره خانوم

ختم قرآن 187

شنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۷، ۰۸:۰۰ ق.ظ

سلام علیکم

صبح همگی پر از لبخند رضایت حضرت حق :)





" بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

فَمَنْ خَافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفًا أَوْ إِثْمًا فَأَصْلَحَ بَیْنَهُمْ فَلَا إِثْمَ عَلَیْهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (182) "


" اگر کسی بترسد که وصیت‌کننده خطایی یا خلافی (در نوشتن وصیتنامه یا تقسیم عادلانه اموال بین ورثه‌ها) کرده است می‌تواند (چنین وصیتنامه‌ای را) اصلاح کند و (این‌گونه تغییر دادن وصیتنامه) ناه نیست (زیرا که) یقینا خداوند آمرزنده مهربان است. (182) "










--------------

قسمتی از تفسیر این آیه در تفسیر نور:

+ آنچه در اسلام ممنوع شده، تغییر و تبدیل وصیّت‌هاى صحیح است، ولى اگر وصیّت سبب فتنه و یا خلاف موازین شرع بود، تغییر آن اشکال ندارد. چنانکه اگر وصیّت کننده بیش از یک سوم اموالش را وصیّت کند، مى‌توان آن مقدار را کم کرد، اگر سفارش به گناه کرد، مى‌توان وصیّت را تغییر داد، یا اگر عمل به وصیّت ایجاد فتنه و فساد کند، مى‌توان زیر نظر حاکم اسلامى در وصیّت تغییراتى داد. بنابراین در اسلام بن‌بست وجود ندارد و چون هدف تمام اعمال رسیدن به تقواست، مى‌توان براساس تقوا تمام موارد ضد تقوا را اصلاح کرد.

+ اصل اهمّ و مهمّ را باید مراعات کرد. احترام به وصیّت مهمّ است، ولى رفع فتنه و اصلاح امور مسلمانان مهمّ‌تر است. «فَمَنْ خافَ ... فَأَصْلَحَ بَیْنَهُمْ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ»

+ تغییر وصیّت باید براساس فتنه‌زدایى و اصلاح باشد. «فَمَنْ خافَ ... فَأَصْلَحَ»

  • گلاره خانوم

ختم قرآن 186

جمعه, ۴ خرداد ۱۳۹۷، ۰۸:۰۰ ق.ظ

سلام علیکم

صبح همگی پر از نور و روشنایی :)





" بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَمَا سَمِعَهُ فَإِنَّمَا إِثْمُهُ عَلَى الَّذِینَ یُبَدِّلُونَهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (181) "


" پس کسانی که بعد از شنیدن وصیت، آن را تغییر دهند (مرتکب گناه شده) و گناهش بر عهده کسانی که ان را تغیسیر می‌دهند (و بدانند که) قطعا خداوند شنوا و (از گناهشان) آگاه است. (181) "










--------------

قسمتی از تفسیر این آیه در تفسیر نور:

+ این آیه نیز هشدارى است به کسانى که در صدد تغییر و یا تبدیل وصیّت دیگران برمى‌آیند. اگر کسى بعد از شنیدن و باخبر شدن از موضوع وصیّت و موارد مصرف آن، دست به تغییر یا تبدیل آن بزند، گناه این تغییر و تبدیل به گردن همان کسى است که این عمل ناشایست را مرتکب شده است، ولى وصیّت کننده به پاداش خود مى‌رسد. مثلًا اگر کسى وصیّت کند که به صد فقیر کمک شود، ولى به جاى صد فقیر، اموال او را به دیگران دهند و آنان نیز خبر نداشته و مال را مصرف کنند، در این صورت وصیّت کننده که از دنیا رفته، به پاداش کمک به فقرا مى‌رسد و گیرندگان بى‌خبر هم گنهکار نیستند، در این میان، گناه تنها به عهده‌ کسى است که وصیّت را تغییر داده است و باید بداند که خداوند شنوا و آگاه است و کیفر این خیانت را در دنیا و آخرت به او خواهد داد.

+ تغییر وصیّت از سوى دیگران، حرام است. «فَمَنْ بَدَّلَهُ ... فَإِنَّما إِثْمُهُ»

+ حقّ مالکیّت، بعد از مرگ نیز محترم است و کسى حقّ تغییر وصیّت را ندارد. «فَمَنْ بَدَّلَهُ ... فَإِنَّما إِثْمُهُ»

+ گناه آگاهانه و مغرضانه، خطرناک‌تر است. «بَعْدَ ما سَمِعَهُ»

+ ایمان به اینکه ما در محضر خدا هستیم، بهترین عامل تقوا و دورى از تغییر و تبدیل وصیّت مردم است. «فَمَنْ بَدَّلَهُ ... إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»

  • گلاره خانوم

ختم قرآن 185

پنجشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۷، ۰۸:۰۰ ق.ظ

سلام علیکم

صبح همگی پر از شادی و شادابی :)





" بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْرًا الْوَصِیَّةُ لِلْوَالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ ۖ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِینَ (180) "


" (ای اهل تقوا، از جانب خداوند) بر شما نوشته شد و مقرر گردید هنگامی که مرگ یکی از شما فرا رسد، اگر مال و ثروتی از خود به جای گذاشت به (تقسیم عادلانه آن ثروت برای وارثان خود یعنی) پدر و مادر و نزدیکان به طور شایسته وصیت کند، این وصیت برای اهل تقوا یک وظیفه است. (180) "










--------------

قسمتی از تفسیر این آیه در تفسیر نور:

+ بعضى‌ها فکر مى‌کنند وصیّت کردن، زمینه‌ زود مردن است، در حالى که یک نوع دوراندیشى است و اینکه مى‌فرماید: هنگام مرگ وصیّت کنید. چون آن لحظه، آخرین فرصت است و گرنه مى‌تواند سال‌ها قبل از فرا رسیدن مرگ، وصیّت کند.

+ در آیه‌ شریفه به جاى کلمه «مال» از کلمه «خیر» استفاده شده شاید به آن خاطر باشد که مال و ثروت، مایه‌ خیر و نیکى است و آنچه در اسلام مورد انتقاد قرار گرفته، مال حرام یا علاقه‌ زیاد به مال یا ترجیح دادن مال بر کمالات فردى و نیازهاى اجتماعى و یا استثمار مردم براى تحصیل آن است.

+ وصیّت باید بر اساس «معروف» یعنى عقل‌پسند باشد، نه از روى کینه و انتقام و یا مهرورزى‌هاى بى‌جا و بى‌رویه. چون از ارث، تنها بعضى از بستگان بهره‌مند مى‌شوند آن‌ هم به مقدار معیّن، لذا اسلام سفارش مى‌کند اگر در میان فامیل کسانى هستند که از ارث محرومند و یا سهم ارث آنان اندک است با وصیّت، در مورد توسعه‌ سهمیّه آنان اقدام نماید، ولى اگر کسى در این وصیّت رعایت عدالت نکند و یا ظلمى را روا دارد، گناه کبیره انجام داده است. «سفینةالبحار، «وصى»»

+ شخصى با داشتن کودکانى صغیر، تمام اموال خود را در راه خدا بخشید. چون پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم) متوجّه شدند، پرسیدند با این مرده چه کردید؟ گفتند: او را دفن کردیم. فرمود: اگر قبلًا به من خبر داده بودید، اجازه نمى‌دادم او را در قبرستان مسلمانان دفن کنید، چرا که او با داشتن این همه فرزند، براى آنان هیچ مالى نگذاشته و همه را در راه خدا داده است. «سفینةالبحار، «وصى».»

+ وصیّت، کار دقیقى است که اگر خداى ناکرده با بى‌توجّهى انجام شود و بعداً عامل فتنه و ناراحتى‌هایى گردد، تمام کارهاى خیر محو مى‌شود.

+ وصیّت، نشانه‌ آن است که مالکیّت انسان حتّى بعد از مرگ در مورد قسمتى از دارایى‌هایش ادامه دارد.

+ مقدار وصیّت، یک سوم مال است و اگر شخصى در مورد بیش از این مقدار وصیّت کند، اجازه‌ وارثان شرط است. براى اینکه یاد بگیریم چگونه وصیّت کنیم، بهتر است وصیّت نامه‌هاى اولیاى خدا، شهدا و علما را بخوانیم.

+ آثار و برکات وصیّت‌

1- وصیّت، نشانه‌ دقّت و اهل حساب بودن است.

2- وصیّت، نشانه‌ احترام به حقوق دیگران است.

3- وصیّت، توصیه به انجام امور خیرى است که از آن غفلت شده و تداوم عمل صالح، پس از مرگ است.

4- وصیّت، راهى براى پرکردن خلأهاى اقتصادى و تعدیل ثروت است.

+ رسول اکرم(صلى الله علیه و آله و سلم) فرموده‌اند: هرکس با وصیّت از دنیا برود، گویا شهید مرده است‌ «وسائل، ج 13، ص 352»

+ وصیّت براى والدین و بستگان، عامل تجدید محبّت و یک نوع قدرشناسى است. لذا در آغاز آیه وصیّت، والدین مطرح شده‌اند تا علاوه بر سهم ارث، وصیّت به نوعى تنظیم شود که نفعش به آنان نیز برسد که این خود از مصادیق احسان است.

+ اقسام وصیّت‌

1. واجب: مثل وصیّت به حقّ اللّه، حقّ‌الناس، قضاى نماز و عبادات دیگر، پرداخت حقوق واجبه مانند خمس، زکات، دیون، بدهکارى‌هاى مردم.

2. مستحبّ: مثل وصیّت به امور خیریّه.

3. مباح: مثل وصیّت فرزندان به نوع شغل، حرفه، لباس، طعام.

4. مکروه: مثل وصیّت به مقبره سازى.

5. حرام: مثل وصیّت به ایجاد مراکز فساد، انتشار کتب ضالّه.

+ گرچه با مرگ، انسان از دنیا مى‌رود، امّا پرونده‌ عمل او با کارهایى نظیر وصیّت باز مى‌ماند. «إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ .... الْوَصِیَّةُ»

+ مال و ثروت، اگر در راه درست مصرف شود، خیر است. «إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةُ»

+ در وصیّت باید علاوه بر ارث، براى والدین و نزدیکان سهمى قرار داد. «الْوَصِیَّةُ لِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ»

+ وصیّت باید بر اساس عرف پسندیده‌ جامعه باشد. «الْوَصِیَّةُ ... بِالْمَعْرُوفِ»

+ ترک وصیّت، نوعى بى‌تقوایى نسبت به حقوق دیگران است. «الْوَصِیَّةُ ... حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِینَ»

  • گلاره خانوم

ختم قرآن 184

چهارشنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۷، ۰۲:۵۲ ب.ظ

سلام علیکم

روز همگی پر از آرامش :)





" بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

وَ لَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاةٌ یَا أُولِی الْأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (179) "


" ای صاحبان عقل، قصاص کردن (و مجازات جنایتکار) برای شما (در حقیقت مایه) حیات و زندگی (سالم و امنیت جانی) است. (پس در اجرای این حکم الهی کوتاهی نکنید و از خدا بترسید) تا اینکه اهل تقوا شوید. (179) "










--------------

قسمتی از تفسیر این آیه در تفسیر نور:

+ گویا آیه در مقام پاسخ به یک سرى ایرادهایى است که به حکم قصاص، به خصوص از سوى روشنفکر نمایان مطرح مى‌شود. قرآن مى‌فرماید: حکم قصاص براى جامعه انسانى تأمین کننده حیات و زندگى است. قصاص یک برخورد و انتقام شخصى نیست، بلکه تأمین کننده امنیّت اجتماعى است. در جامعه‌اى که متجاوز قصاص نشود، عدالت و امنیّت از بین مى‌رود و آن جامعه گویا حیاتى ندارد و مرده است. چنانکه در پزشکى و کشاورزى و دامدارى، لازمه حیات وسلامت انسان، گیاه وحیوان، از بین بردن میکروب‌ها و آفات است.

+ اگر به بهانه اینکه قاتل هیجان روانى پیدا کرده، بگوییم او رها شود، هیچ ضمانتى نیست که در دیگر جنایت‌ها این بهانه مطرح نشود، چون تمام جنایتکاران در حال سلامت و آرامش روحى و فکرى دست به جنایت نمى‌زنند. با این حساب تمام خلافکاران باید آزاد باشند و جامعه سالم نیز تبدیل به جنگل شود که هرکس بر اثر هیجان و دگرگونى‌هاى روحى و روانى، هرکارى را بتواند انجام دهد. گمان نشود که دنیاى امروز، دنیاى عاطفه و نوع دوستى است و قانون قصاص، قانونى خشن و ناسازگار با فرهنگ حقوق بشر دنیاست. اسلام در کنار حکم قصاص، اجازه عفو و اخذ خون‌بها داده تا به مصلحت اقدام شود.

+ توجیهاتى از قبیل اینکه از مجرمان و قاتلان در زندان با کار اجبارى به نفع پیشرفت اقتصادى بهره‌گیرى مى‌کنیم، قابل قبول نیست. چون این برنامه‌ها، تضمین کننده امنیّت عمومى نیستند. اصل، مقام انسانیّت و جامعه عدالت پرور است، نه دنیاى پرخطر همراه با تولید بیشتر، آن هم به دست جنایتکاران و قاتلان!

+ از آنجا که قانون قصاص، ضامن عدالت و امنیّت و رمز حیات جامعه است، در پایان این آیه مى‌فرماید: «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» یعنى اجراى این قانون، موجب خوددارى و جلوگیرى از بروز قتل‌هاى دیگر است.

+ حیات، داراى انواعى است:

1- حیات طبیعى. مثل زنده شدن زمین در بهار و بعد از باران. «یُحْیِ الْأَرْضَ» «روم/50»

2- حیات معنوى. مثل دعوت پیامبر که عامل زنده شدن مردم است. «دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ» «انفال/24»

3- حیات برزخى که شهدا دارند. «لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ» «بقره/154»

4- حیات اخروى که براى همه است. «یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ» «بقره/28»

5- حیات اجتماعى در سایه امنیّت و عدالت. نظیر همین آیه‌ «لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ»

+ اجراى عدالت، تضمین کننده حیات جامعه است. «لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ»

+ تعادل میان رأفت و خشونت، لازم است. خدایى که رحمان و رحیم است، قصاص را رمز حیات مى‌داند. «لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ»

+ حذف عنصر خطرناک، یک اصل عقلانى است. «یا أُولِی الْأَلْبابِ»

+ زود قضاوت نکنید. ممکن است در برخورد سطحى، قصاص را خوب ندانید ولى با خرد و اندیشه درمى‌یابید که قصاص رمز حیات است. «یا أُولِی الْأَلْبابِ»

+ تقوا و دورى از گناه، فلسفه احکام دین است. چه احکام عبادى و چه قضایى. «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»

+ قصاص، سبب بازدارى مردم از تکرار قتل است. «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»

  • گلاره خانوم