سلام علیکم
صبح همگی به طراوت شبنم صبحگاهی :)
" بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
۞
یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْأَهِلَّةِ ۖ قُلْ هِیَ مَوَاقِیتُ لِلنَّاسِ وَ
الْحَجِّ ۗ وَ لَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا
وَ لَٰکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَىٰ ۗ وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ
أَبْوَابِهَا ۚ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (189) "
"
(ای پیامبر) از تو درباره فایده «هلالهای ماه» سوال میکنند (در جواب
آنها) بگو هلالهای ماه برای بیان اوقات (عبادات و در حقیقت یک نوع تقویم
طبیعی) برای (نظام زندگی) مردم و (همچنین برای بیان زمان) حج است.
(ای
مسلمانان) بِرّ و نیکی آن نیست که (با پیروی از آداب و روسوم زمان جاهلیت
در ایام حج) از پشت خانهها وارد شوید بلکه بِرّ و نیکی این است که «باتقوا
و پرهیزکار» باشید و از دَرِ خانهها وارد شوید (پس بنابراین فقط از
دستورات خداوند پیروی کنید) و تقوا پیشه کنید تا رستگار گردید. (189) "
--------------
قسمتی از تفسیر این آیه در تفسیر نور:
+
یکى از امتیازات اسلام این است که برنامههاى خود را با مقیاسهاى طبیعى،
عمومى و مجانى طرح مىکند، مثلًا براى تعیین مقدار آب کُر، وَجب را مقیاس
قرار مىدهد و یا براى تشخیص وقت نماز، طلوع و غروب و زوال خورشید را مطرح
مىکند. و براى آغاز و انتهاى ماه رمضان و یا ایام حج، هلال ماه را ملاک
قرار داده است. اشکال مختلف ماه نیز، حکم یک نوع تقویم عمومى را دارد که در
اختیار همه است. نیاز به تقویم و تاریخ، لازمه زندگى اجتماعى است و
بهترین وسیله عمومى براى این تقویم همین است که افراد اعمّ از باسواد و
بىسواد در هر کجاى عالم با یک نگاه و در یک لحظه بتوانند روزهاى ماه را
تشخیص دهند.
+ هر کارى راهى دارد و باید از مجراى طبیعى و راهش
وارد شد. براى انجام هرکار زمان مناسب، شیوه مناسب و رهبر مناسب لازم است.
همانگونه که زمان از طرف خداوند به وسیله ماه و هلال معیّن مىشود، رهبرى
نیز باید از طرف خداوند تعیین شود. بنابراین معناى آیه چنین است: از هلال
براى وقت شناسى استفاده کنید و در روش انجام امور، به دستورات آسمانى و
رهبران مراجعه کنید و بیراهه نروید. سعادت و خوشبختى، راهى دارد که باید از
راهش وارد شد و در انتخاب زمان، روش و رهبر از خدا بترسید تا شاید رستگار
شوید.
+ امام صادق(علیه السلام) فرمود: مراد از آیه «وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها» آن است که هر کارى را از راهش وارد شود. «تفسیر برهان، ج 1، ص 190» و امامان معصوم(علیهم السلام) فرمودند: ما آلمحمّد باب خداوند هستیم.
+
در این آیه جمله «وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها» میان دو «تقوى»
قرار گرفته است، شاید این رمز آن باشد که شناخت راه کار و ورود و خروج در
امور، نیاز به تقواى فوقالعاده دارد و کسانى که تقواى کمى داشته باشند باز
هم بىراهه مىروند.
+ حرکت کرات و ماه، داراى برنامه و زمانبندى
دقیقى است که مىتواند در برنامه عبادت و نظم امور زندگى مردم مؤثر باشد.
«قُلْ هِیَ مَواقِیتُ لِلنَّاسِ»
+ اگر جمادات و کرات آسمانى نظم
دارند و براى انتظام امور انسانها جهتگیرى شدهاند، شرط انصاف نیست که ما
موجوداتى بىنظم و بىحساب و رها باشیم. «قُلْ هِیَ مَواقِیتُ لِلنَّاسِ»
+ در پاسخ به سؤالات، جوابى دهید که سؤال کننده بفهمد و مورد نیازش باشد. «قُلْ هِیَ مَواقِیتُ لِلنَّاسِ»
+ اسلام، با آداب و رسوم جاهلى و خرافى مبارزه مىکند. «لَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِها»
+
برّ و نیکى را نباید از خرافات، عادات و سیره نیاکان به دست آورد، بلکه
راه شناخت برّ، در چارچوب فرمان وحى و رهبران معصوم(علیهمالسلام) و
شیوههاى منطقى است. «لَیْسَ الْبِرُّ ... وَ لکِنَّ الْبِرَّ»
+ هرگاه راهى را بستید، راه صحیحى را نشان بدهید. «لَیْسَ الْبِرُّ ... وَ لکِنَّ الْبِرَّ»
+
ارزش مفاهیم دینى، زمانى است که در افراد جلوه کند. بجاى اینکه بگوید:
نیکى تقواست، فرمود: نیکى، متّقى است. «وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقى»
+
بیراهه رفتن تقوا نیست. اگر از سیره عقلا و اولیاى خدا سرپیچى کنیم و نام
آن را تقوا و خودسازى بگذاریم منحرف شدهایم. «أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ
أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللَّهَ»
+ بکارگیرى روشهاى نادرست و غیر منطقى براى انجام امور، خلاف تقواست. «وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللَّهَ»
+ حفظ وقت و مراعات نظم در کارها و عبادات، یکى از مصادیق تقوا و فلاح است. «مَواقِیتُ لِلنَّاسِ ... لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»
+
رستگارى، نهایت تکامل است. بسیارى از دستورات، براى رسیدن به تقواست، ولى
در این آیه، تقوا مقدّمه رستگارى است. «اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ
تُفْلِحُونَ»