سلام علیکم
صبح همگی پر از انرژی مثبت و عاقبت بخیری :)
" بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
۞
إِنَّ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ ۖ فَمَنْ حَجَّ
الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِمَا ۚ
وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَیْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاکِرٌ عَلِیمٌ (158) "
"
سعی بین «صفا» و «مروه» نشانه عبادت است: (ای مسلمانان بدانید) مسلما (سعی
بین دو کوه) صفا و مروه از نشانههای (عبادت) خداوند است، پس هرکس «حج
خانه خدا» یا «عمره» به جای آورد، اشکالی ندارد که بر آن دو (کوه) نیز طواف
کند و هرکس عمل خیر (و فرمان خدا) را از روی اطاعت او انجام دهد (نه به
میل شخصی،) خداوند نیز از عمل او آگاه و (با دادن پاداش خوب) سپاسگزار (و
قدردان) اوست. (158) "
--------------
قسمتی از تفسیر این آیه در تفسیر نور:
+
صفا و مروه نام دو کوه در کنار مسجدالحرام است که با فاصله تقریبى 428
متر، روبروى یکدیگر قرار دارند و امروزه به صورت خیابانى سرپوشیده در آمده
است. زائران خانه خدا، وظیفه دارند هفت مرتبه فاصله میان این دو کوه را طى
کنند. این کار یادآور خاطرهى هاجر، همسر فداکار حضرت ابراهیم است که براى
پیدا کردن جرعه آبى براى کودک خود اسماعیل، هفت بار فاصله این دو کوه را با
اضطراب و نگرانى و بدون داشتن هیچ گونه یاور و همدمى طى کرد.
+
در عصر جاهلیّت، مشرکان در بالاى کوه صفا، بتى بنام «اساف» و بر کوه مروه،
بت دیگرى بنام «نائله» نصب کرده بودند و به هنگام سعى، آن دو بت را به
عنوان تبرّک، با دست مسح مىکردند. مسلمانان به همین جهت از سعى میان صفا
ومروه کراهت داشته وفکر مىکردند با توجّه به سابقه قرار داشتن بت بر بالاى
دو کوه، نباید سعى کنند. آیه فوق نازل شد که صفا و مروه از شعائر الهى است
و اگر مردم نادان آنها را آلوده کردهاند، دلیل بر این نیست که مسلمانان
آن را رها کنند.
+ در عمره تمتع پنج عمل واجب است: 1- احرام. 2-
طواف. 3- نماز طواف. 4- سعى بین صفا ومروه. 5- کوتاه کردن مو یا ناخن.
البته در عمره مفرده، طواف نساء و نماز طواف نساء نیز بر این پنج عمل اضافه
مىشود.
+ حج علاوه بر اینها، چند عمل دیگر دارد که در جاى خود بدان
اشاره شده است. به هر حال سعى بین صفا و مروه، هم در عمره مطرح است و هم
در حج.
+ در آیات قبل، سخن از بلا و آزمایش بود، در این آیه نمونهاى
از آزمایش هاجر، کودک، پدر او و سایر مسلمانان مطرح است. اثر کار خدایى و
اخلاص تا آنجا پیش مىرود که همه انبیا و اولیا، موظّف مىشوند به تقلید
از هاجر همسر ابراهیم و با قیافهاى مضطرب و هروله کنان همچون او، این
مسافت را هفت بار طى کنند. و این فرمان، تشکر خداوند از رنجهاى حضرت هاجر
است. «فَإِنَّ اللَّهَ شاکِرٌ عَلِیمٌ»
+ طواف، به معناى گردش
دائرهاى نیست، بلکه به هر حرکتى که انسان دوباره به جایگاه اوّلیّه
برگردد، خواه به صورت دورى باشد یا طولى، طواف گفته مىشود. لذا کلمه طواف،
هم در مورد طوافِ دور کعبه که حرکت دایرهاى است گفته شده؛ «وَ
لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ» «حج/29» و هم درباره حرکت طولى بین صفا ومروه آمده است.
+
توجّه خاصّ خداوند به برخى مکانها یا زمانها یا اشخاص، موجب مىشود که
آنها از شعائر الهى گردند. «إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ
اللَّهِ»
+ نیّت، به کارها ارزش مىدهد. مشرکان براى لمس بتها، سعى
مىکردند، ولى اسلام مىفرماید: براى رضاى خدا سعى کنید. «2» «فَلا جُناحَ
عَلَیْهِ أَنْیَطَّوَّفَ بِهِما»
+ اگر مراکز حقّ، توسط گروهى با
خرافات آلوده شد، نباید از آن دست کشید، بلکه باید با حضور در آن مراکز،
آنجا را پاکسازى نموده و دست گروه منحرف را از آن کوتاه کرد. «فَلا جُناحَ
عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما»
+ عبادت باید عاشقانه و داوطلبانه باشد. «فَمَنْ تَطَوَّعَ»
+ خداوند در برابر عبادات بندگان، شاکر است. «فَإِنَّ اللَّهَ شاکِرٌ» این تعبیر، بزرگترین لطف از جانب او نسبت به بندگان است.